پایان Aaahh Belinda فاش شد: دیلارا چگونه به دنیای واقعی باز می گردد؟

پایان اوه بلیندا اعلام شد چگونه دیلارا به دنیای واقعی باز می گردد x
پایان اوه بلیندا اعلام شد چگونه دیلارا به دنیای واقعی باز می گردد x

آخه بلینداداستان بازیگری را دنبال می‌کند که با اکراه موافقت می‌کند برای یک آگهی تبلیغاتی شامپو فیلم‌برداری کند، وقتی به دنیای شخصیت مورد نظرش منتقل می‌شود، اتفاقات سورئال‌ای روی می‌دهد.

هشدار: این مقاله حاوی اسپویلرهای سنگین است.

خلاصه موضوع

دیلارا باشاران بازیگر مشهوری است که جوایز و افتخارات و همچنین زیبایی و امتیاز دارد که یکی از ورزش های نخبه در تمام شکوهش است. او همچنین دوستانی دارد که وقتی یک تبلیغ شامپو را با سناریویی غیرعادی بسته بندی می کند، او را مسخره می کنند که در آخرین لحظه مطالب را یاد می گیرد.

وقتی دوستان تئاتر و بازیگرش پایشان را به این موضوع می کشند عصبانی می شود. در نهایت، او پس از اطلاع از دستمزدی که ارائه می دهد، آگهی را می پذیرد. در فیلمبرداری، تا زمانی که بالاخره وارد کاراکتر نشود، نمی تواند وارد شود و لحظه ای که زیر دوش چشمانش را می بندد، محیط اطرافش تغییر می کند.

وقتی چشمانش را باز می کند، خودش را به دنیای شخصیتش در تبلیغات می برد. او به دلیل این روند پوچ وقایع دچار آشفتگی می شود و در حالی که سعی می کند تحولی را که این واقعیت را تحریف می کند معنا کند، خانواده جدید طبقه متوسط ​​او سعی می کنند با بدخلقی های غیرقابل توضیح او مبارزه کنند.

او در نهایت به دلیل دیوانه شدن در بیمارستان بستری می شود، اما به آرامی جرات بازی در این نقش را به دست می آورد و تلاش می کند به موفقیتی مشابه در این واقعیت جایگزین دست یابد. او همچنین شروع به پذیرش سبک زندگی جدید خود به عنوان همسر و مادر می کند.

رابطه خواهر شوهر هاندان با شوهرش و پولشویی آنها، مواجه شدن با طرد و شکست، دیلارا را گرفتار می کند، اما او در نهایت از این توهم خلاص می شود و از رویا بیدار می شود.

آخه بلیندادر پایان به تفصیل توضیح داده شده است:

دیلارا چگونه هاندان می شود؟

دیلارا باشاران بازیگری است که چندین جایزه و افتخارات مهم دارد که به آنها افتخار می کند. دوست پسر دوست داشتنی؛ دوستانی که یک پا را می کشند اما در نهایت نیت خوبی دارند. او همچنین فیلمبرداری تبلیغاتی جدیدی را در دست دارد.

این در مورد یک نام تجاری شامپو به نام "Belinda" است. با این حال، مشاجره تجاری او در مورد فیلمنامه اش است، که او را به ایفای نقش همسری فداکار از خانواده ای متوسط ​​با دو فرزند خردسال و شوهر و شغلی در بانک سوق می دهد.

دیلارا که در تلاش است تا در طول فیلمبرداری دوست کارگردانش، تیمو، بازی بهتری به او ارائه دهد، به دلیل دستمزدی که دارد به سختی وارد نقشی می شود که پذیرفته است.

او سرانجام موفق می شود وارد منطقه شود و وقتی کلاه دوش روی موهایش آب می ریزد چشمانش را می بندد، اما متوجه می شود که همه اطرافیانش ناپدید شده اند و در حمام خانه ای هستند که هرگز ندیده است. من وارد شده ام

وقتی از حمام بیرون می‌آید، دو بچه را می‌بیند که در حال بازی هستند در حالی که پدرشان روی مبل دراز کشیده و مشغول بازی‌های ویدیویی است. در ابهام و سردرگمی عمیق، او به اطراف نگاه می کند و همه چیز و همه را زیر سوال می برد و به این فکر می کند که آیا همه اینها نوعی شوخی مفصل است.

مرد سبیلی که خود را همسرش می‌داند، از او با عنوان «هندان» یاد می‌کند و پس از یک سری برخوردهای غافلگیرکننده با این واقعیت جایگزین و عناصر آن، باشاران متوجه می‌شود که به نوعی به دنیای شخصیت «هندان» منتقل شده است. او فقط سعی داشت در فیلمبرداری تبلیغاتی بازی کند.

دیلارا چگونه به دنیای واقعی باز می گردد؟

ماجراها و بدبختی های دیلارا با قدرت باور و همدلی تغذیه می شود. وقتی او واقعاً شروع به تلاش برای پیوند با هاندان در طول فیلمبرداری می کند، خود را به دنیای او منتقل می کند.

آخه بلیندااو تمام زندگی خود را صرف مبارزه با این زندگی و هویتی که در آن گیر کرده و طبقه متوسطی که با آن دست و پنجه نرم می کند، می کند. با این حال، او در نهایت شروع به پذیرش و پذیرش نقش هایی می کند که باید بازی کند، زیرا سعی می کند موفقیت خود را در واقعیت خارج از دنیای تبلیغات شبیه سازی کند.

در پایان آه بلیندا، دیلارا قبل از شروع بازی توسط سرکان و بقیه رد می شود. آنها از وضعیت هاندان به عنوان یک بانکدار طبقه متوسط ​​و نه یک بازیگر مطلع می شوند، زیرا او قبلاً به آنها دروغ گفته است، بنابراین او را رد می کنند. او با کیسه پولی که به نظر می رسد هاندان در خانه اش پنهان کرده است به پشت بام می رود و همان رقص آرزو را در نمایش انجام می دهد.

او در نهایت به خود، به استعداد و توانایی هایش ایمان دارد که این دنیای تبلیغاتی به شدت آن را رد می کند و حتی آن را دیوانه می داند. وقتی چشمانش را زیر باران می بندد، وقتی آنها را باز می کند، خود را در دنیای واقعی، در همان مکان و در صحنه دوش تجاری می بیند.

آیا دیلارا به واقعیتی جایگزین می رود؟

دیلارا به سختی به شخصیت هاندان عادت می کند. وقتی بالاخره تصمیم می گیرد امتحانش کند، خودش را به دنیای خودش منتقل می کند. در حالی که سناریو در حال تبدیل شدن به یک واقعیت ملموس است، او دست‌ها و پاهایش را پرتاب می‌کند در حالی که تلاش می‌کند این حمل‌ونقل را که باید شخصیت را به طور کامل تجسم می‌دهد، معنا کند.

او شوهری دارد که دوست ندارد و دو فرزند دارد که پس از استفاده از آنها به عنوان سپری در برابر رویکردهای جنسی نامناسب نکتی از آنها مراقبت می کند.

آخه بلیندادر , هیچ اشاره ای صریح به انتقال دیلارا به دنیای Handan به عنوان یک رویداد واقعی که ریشه در فیزیک دارد وجود ندارد.

با این حال، توضیحی نسبتاً ضمنی برای ماجراهای پوچ او وجود دارد، یک آشفتگی تمثیلی که او باید جهان بینی نخبه گرای خود را کنار بگذارد و با مصائب زنان طبقه متوسط ​​که حتی امروز واقعی هستند ارتباط برقرار کند.

هنگامی که او سبک زندگی خود را اتخاذ می کند، می تواند با هاندان همدلی بیشتری کند و متوجه می شود که سیستم و جامعه مردسالار به نوعی او را پایین می کشد در حالی که او مسیر موفقیت خود را مانند دنیای واقعی ترسیم می کند.

هیچ سودی برای زنان در جامعه ای که علیه آنها کار می کند وجود ندارد، و این درک از مبارزات یک زن طبقه متوسط ​​منجر به داد و ستد سورئال با شخصیت دیلارا می شود که فیلمنامه تبلیغاتی زنده می شود. آخه بلینداپاسخ احتمالی