چرا کودکان دروغ می گویند؟

چرا کودکان دروغ می گویند
چرا کودکان دروغ می گویند

Müjde Yahşi، روانشناس بالینی متخصص، اطلاعات مهمی در مورد این موضوع ارائه کرد. کودکان در 5 سال اول زندگی نمی توانند واقعی و غیر واقعی را تشخیص دهند و داستان های تخیلی می سازند. به عنوان مثال؛ پسر 3 ساله ای که هر روز صبح برادرش را می بیند که کیفش را به پا کرده و به مدرسه می رود، می تواند به عمه اش بگوید من هم به مدرسه می روم و حتی در مورد تکالیفی که معلمش در مدرسه به او داده با تزیین آن صحبت کند. با کوچکترین جزئیات اینها به اصطلاح دروغ هایی است که قبل از 6 سالگی دیده می شود، محتوای خیالی دارد و ویژگی دروغ به معنای واقعی را ندارد.

اگر کودک با وجود رسیدن به سن 6 سالگی همچنان به دروغ گفتن ادامه می دهد، می توانیم در مورد عادت صحبت کنیم. اینکه یک کودک 8 ساله مدام به والدینش می گوید که تکالیفش را انجام می دهد تا از انجام تکالیف خودداری کند، با وجود اینکه تکلیف دارد، به معلمش می گوید که هر بار برای فرار از کلاس کتاب هایش را در خانه فراموش می کند یا برای رسیدن به این هدف تلاش می کند. موفقیت با تقلب از دوستانش به ما نشان می دهد که دروغ گفتن به یک عادت تبدیل شده است.

کودکانی که به دروغ گفتن عادت می کنند دو ویژگی دارند. کسی؛ دیگری ناتوانی آنها در کنترل خود و خودخواهی شدید آنهاست. دلیل این دو ویژگی شخصیتی، روابط منفی خانواده و محیط با کودک است، یعنی اگر خانواده روابط اجتماعی سالمی با کودک برقرار نکرده باشد و شرایط تربیتی مورد نیاز کودک، کودک نمی تواند خود را کنترل کند. و با انجام رفتارهای بسیار خودخواهانه به دروغ گفتن ادامه می دهد.

4 عامل باعث دروغگویی می شود. احساس حقارت، گناه، پرخاشگری و حسادت. عواملی که منجر به دروغگویی می شود این است که دائماً کودک را با مقایسه با دیگران تحقیر می کند، مدام او را به اشتباهاتش متهم می کند، اینکه کودک دائماً کنجکاو است و می خواهد چیزی را دستکاری کند، با ممانعت مداوم او را پرخاشگر می کند و به ما غذا می دهد. حس ذاتی حسادت با نگرش های اشتباه

این بار نوع و محتوای دروغ هایی که به دوره نوجوانی می رسد تغییر می کند. به عنوان مثال؛ می توانیم بگوییم که یک نوجوان وقتی برای فیلمی که دوستش دوست دارد، اما برخلاف نظر خودش نمی پسندد، کامنت های خوبی می دهد، یا به دوستی که دلش را به درد آورده است، دروغ های سفید می گوید، آگاهانه به دروغ می گوید. قلب. چنین دروغ هایی که در نوجوانان دیده می شود، دروغ های اجتماعی است.

کودکان به 2 دلیل دروغ می گویند. اولین؛ ترس و فشار دوم تقلید و الگوسازی است. مادری که کلیدش را گم کرده بود، دختر 5 ساله اش را تحت فشار قرار داد و او را متهم کرد که "می دانم خریدی، اگر اعتراف کنی برایت اسباب بازی می خرم" و در نتیجه کودک گفت "بله گرفتم". آن را اما نمی توانم پیدا کنم کجا پنهانش کرده ام.

یا سوالی که پدری با عصبانیت از فرزند 10 ساله خود می پرسد: «به من بگو این گلدان را سریع شکستی؟» دروغی است که ناشی از ترس این است که کودک می گوید «نه، من آن را نشنیدم». از ترس مجازات حتی اگر گلدان را بشکند.

اگر مادر به او بگوید "به پدرت نگو که ما داریم خرید می کنیم" با توصیه اکید به کودک که حتی با وجود اینکه با کودک 6 ساله خود به خرید می رود به خرید نرود، ممکن است باعث شود که کودک خرید کند. مادر به عنوان یک الگو و دروغ به طور مشابه.

یا وقتی پدر در حال رانندگی است، تلفنی به دوستش می گوید که در خانه استراحت می کند، کمی مریض است، ممکن است باعث تقلید کودک 4 ساله از پدر شود و به همین ترتیب کودک دروغ بگوید.

همه این مثال ها در کودکی که نیازهای عاطفی و شرایط آموزشی او به اندازه کافی برآورده شده است، چندان رایج نیست.

کودکی که دارای ادراک مثبت از خود است، دارای احساسات منفی مانند بی ارزشی، بی کفایتی و گناه نیست، علاقه کافی، محبت، شفقت به او نشان داده می شود، رابطه ای مبتنی بر اعتماد برقرار می شود و با بها دادن به حقوق دیگران بزرگ می شود. دروغ نمی گوید چون کودکی که دروغ نمی گوید دارای اعتماد به نفس است، در هماهنگی با محیط خود، ارزش های ملی، اخلاقی و اخلاقی را در زندگی خود ادغام کرده و با شخصیت خود ادغام کرده است.

توصیه من به والدین؛ به عنوان والدین، ابتدا باید رفتار و نگرش خود را بررسی کنند. آنها باید فواید گفتن حقیقت را با روشی متناسب با سن و رشد کودک به کودک منتقل کنند. آنها هرگز نباید برای بیان حقیقت به پاداش یا تنبیه متوسل شوند. آنها باید اجتماعی شدن کودک را تضمین کنند. آنها باید بر اهمیت تعهداتی مانند دوستی، گروه، هیئت مدیره و نهاد تأکید کنند. آنها باید مفاهیم وطن و ملت را درونی کنند. آنها باید زندگی کنند و ارزش های اخلاقی و اخلاقی ما را زنده نگه دارند.

اولین نفری باشید که نظر می دهید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*