انور پاشا کیست و اهل کجاست؟ زندگی انور پاشا، نبردها

انور پاشا کیست اهل انور پاشا کجاست
انور پاشا کیست، اهل کجاست، زندگی انور پاشا، نبردها

انور پاشا (زاده ۲۳ نوامبر ۱۸۸۱ یا ۶ دسامبر ۱۸۸۲[ – درگذشته ۴ اوت ۱۹۲۲) یک سرباز و سیاستمدار عثمانی بود که در سال‌های پایانی امپراتوری عثمانی فعال بود. او از رهبران مهم کمیته اتحاد و ترقی بود و با کودتای نظامی موسوم به یورش باب علی در سال 23 جامعه را قادر ساخت تا به قدرت برسد و امپراتوری عثمانی را با ایجاد یک اتحاد نظامی وارد جنگ جهانی اول کرد. او در سال 1881 با آلمان در سال 6 سیاست نظامی را به عنوان وزیر جنگ و معاون فرمانده کل قوا هدایت کرد. او یکی از کسانی است که دیپورت ارامنه را که در این جنگ صورت گرفت، آماده کرد. پس از شکست جنگ جهانی اول، مبارزات زیادی در آلمان و روسیه برای گرد هم آوردن مردم ترک انجام داد. او رئیس جنبش بسماچی در آسیای مرکزی شد و با بلشویک ها مبارزه کرد. او در 1882 اوت 4 در جریان درگیری توسط بلشویک ها کشته شد.

در سال 1914 با ناجیه سلطان، نوه سلطان عبدالمجید (دختر شهزاده سلیمان) ازدواج کرد و داماد خاندان عثمانی شد.

او در 23 نوامبر 1881 در استانبول دیوانیولو به دنیا آمد. پدرش حاجی احمد پاشا، تکنسین ساختمانی در سازمان خدمات عمومی (او نیز تبعیدی از مالتا است) و مادرش عایشه دیلارا هانیم است. مادر او یک ترک کریمه است، نسب پدری او بر اساس ترکان گاگاوز است. او بزرگترین فرزند از 5 فرزند خانواده است. او دوران کودکی خود را به دلیل انتصاب حاجی احمد پاشا در شهرهای مختلف گذراند که ابتدا به عنوان افسر علوم در وزارت فواید عامه مشغول به کار شد و بعداً سوره امینی (سوره امینی) شد و به مقام غیرنظامی رسید. پاشا خواهران و برادران او نوری (نوری پاشا-کیلی‌گیل)، کمیل (کیلی‌گیل-هاریجیجی)، مدیها (او با ژنرال کاظم اوربای ازدواج خواهد کرد) و هاسنه (او با ناظم بی، فرمانده مرکزی تسالونیکی ازدواج خواهد کرد) بودند. انور پاشا همچنین برادر همسر کاظم اوربای، یکی از روسای سابق ستاد کل ارتش بود.

هلیل کوت که به «قهرمان کوتول-اماره» نیز معروف است، عموی انور پاشا است.

تحصیلات

در سه سالگی به مدرسه ی ابتیدایی (دبستان) نزدیک خانه آنها رفت. بعداً وارد فاتح مکتب ابتیدایسی شد و وقتی در سال دوم بود مجبور شد آنجا را ترک کند زیرا پدرش به مناستیر منصوب شده بود. با وجود سن کم، در سال 1889 در دبیرستان نظامی Manastır (دبیرستان) پذیرفته شد و در سال 1893 از آنجا فارغ التحصیل شد. او تحصیلات خود را در دبیرستان نظامی Manastır ادامه داد و در آنجا وارد رتبه 15 شد و در سال 1896 در رتبه 6 فارغ التحصیل شد. او به آکادمی نظامی منتقل شد و این مدرسه را در سال 1899 به عنوان ستوان پیاده نظام در درجه 4 به پایان رساند. زمانی که در دانشکده افسری تحصیل می کرد به همراه عمویش هلیل پاشا که هنوز دانشجو بود دستگیر و در دادگاه های یلدیز محاکمه و آزاد شدند. او از دانشکده نظامی به عنوان نفر دوم فارغ التحصیل شد و موفق شد وارد سهمیه 2 نفری مکتب ارکان حربیه شود که افسران ستادی ارتش عثمانی را آموزش می داد. پس از آموزش در آنجا، او در 45 نوامبر 23 به عنوان کاپیتان ستاد به هنگ 1902 توپخانه Manastır تحت فرماندهی ارتش سوم منصوب شد.

خدمت سربازی (ترم اول)

مناستیر در حالی که در لشکر 13 هنگ توپخانه 1 بود، در عملیات نظارت و تنبیه باندهای بلغاری شرکت کرد. در سپتامبر 1903 به اولین گروهان هنگ 20 پیاده در کوکانا و یک ماه بعد به گروهان اولین گردان هنگ 19 پیاده شد. او در آوریل 1904 در هنگ 16 سواره نظام در اسکوپیه مأمور شد. انور بیگ که در اکتبر 1904 به هنگ در شتیپ رفت، دو ماه بعد خدمت "sunûf-ı muhtelife" خود را به پایان رساند و به مقر فرماندهی در Manastır بازگشت. در اینجا به مدت بیست و هشت روز در شعبه اول و دوم دفتر ستاد کار کرد، سپس به عنوان بازرس مناطق اوهرید و کرچوا در منطقه نظامی منطقه ماناستیر منصوب شد. او در 7 مارس 1905 کولاگاسی شد. در طول این وظیفه، به دلیل موفقیت چشمگیر در عملیات نظامی علیه باندهای بلغاری، یونانی و آلبانیایی، نشان چهارم و سوم Mecidiye، چهارمین نشان عثمانیه و مدال طلای لیاقت دریافت کرد. او در 13 سپتامبر 1906 به درجه ارشد ارتقا یافت. فعالیت های او علیه باندهای بلغاری در تأثیر افکار ناسیونالیستی بر او نقش داشت. در این درگیری از ناحیه پا مجروح شد و یک ماه در بیمارستان بستری شد. او به عنوان دوازدهمین عضو به انجمن آزادی عثمانی که در سپتامبر 1906 در تسالونیکی تأسیس شد، پیوست. در بازگشت به مناستیر، اقداماتی را برای ایجاد سازمان جامعه در آنجا انجام داد. او پس از ادغام «انجمن آزادی عثمانی» و «انجمن ترقی و اتحادیه عثمانی» که مقر آن در پاریس بود، این فعالیت‌ها را با شدت بیشتری ادامه داد و اولین سازمان به نام «پیشرفت عثمانی» و «مرکز داخلی ائتلاف جمییتی» نام گرفت. او در ابتکارات انقلابی که توسط انجمن ترقی و اتحادیه آغاز شده بود، شرکت داشت. او پس از گزارش اقداماتش به استانبول دعوت شد. اما در غروب 24 ژوئن 1908 به کوه رفت و در انقلاب نقش آفرینی کرد.

قهرمان آزادی 

او در گفتگو با عمویش ناخدا هلیل بیگ موافقت کرد که به انجمن آزادی عثمانی (که بعداً کمیته اتحاد و ترقی) شاخه ای از جنبش ترک های جوان مستقر در پاریس، در تسالونیکی بود، بپیوندد. (تقریباً مه 1906) او به عنوان دوازدهمین عضو جامعه با راهنمایی Bursalı Mehmet Tahir Bey پذیرفته شد. به او وظیفه تأسیس شعبه مناستیر صومعه داده شد.

سرگرد انور بیگ که در جنبش‌های انقلابی آغاز شده توسط کمیته اتحادیه و ترقی شرکت داشت، در طرح کشتن سرهنگ ناظم بی، فرمانده مرکزی تسالونیکی، که همسر خواهرش حسنه هانیم بود، شرکت کرد. مرد قصر در حالی که تلاش برای ترور در 11 ژوئن 1908 منجر به مجروح شدن ناظم بیگ و محافظ مصطفی نچیپ بیگ که مسئول کشتن او بود، انور بیگ به دادگاه جنگ فرستاده شد. با این حال، به جای رفتن به استانبول، در شب 12 ژوئن 1908، به کوه رفت و برای شروع انقلاب عازم مناستیر شد. وقتی فهمید که نیازی بیگ از رنه به کوه رنه رفته است، به جای صومعه به تیکوش رفت و سعی کرد جامعه را در آنجا گسترش دهد. ایوپ صبری بیگ از اوهرید به دنبال او رفت. این حرکت توسط سلطان دوم. او نقش مهمی در اعلام سلطنت مشروطه داشت. از آنجایی که او ارشدترین افسر در میان افسرانی بود که از کوه بالا می رفت و فعالیت های مهمی انجام می داد، ناگهان انور گفت:قهرمان آزادیاو به یکی از مهم ترین نام های شاخه نظامی کمیته اتحاد و ترقی تبدیل شد. انور بیگ که در 23 اوت 1908 پس از سلطنت مشروطه دوم به عنوان رئیس بازرسی استان روملیا منصوب شد، در 5 مارس 1909 به عنوان وابسته نظامی برلین با حقوق 5000 کوروش منصوب شد. این پست که بیش از دو سال در فواصل زمانی مختلف به طول انجامید، باعث تحسین او از وضعیت نظامی و ساختار اجتماعی آلمان شد و او را به یک هوادار آلمان تبدیل کرد.

وابسته نظامی برلین

انور بیگ که در 5 مارس 1909 به عنوان وابسته نظامی برلین منصوب شد، در جریان این وظیفه با فرهنگ آلمان آشنا شد و بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. او پس از وقوع حادثه 31 مارس در استانبول به طور موقت به ترکیه بازگشت. او به ارتش اکشن پیوست که برای سرکوب شورش از تسالونیکی به استانبول رفت و تحت فرماندهی محمود شوکت پاشا بود. او رئیس ستاد جنبش را از کولاغاسی مصطفی کمال بیگ به دست گرفت. پس از سرکوب شورش، دوم. عبدالحمیت از سلطنت خلع شد و محمد رسات جایگزین او شد. در کابینه ابراهیم حکی پاشا که تشکیل شد، آنطور که انتظار می رفت، وظیفه وزیر جنگ بر عهده انور بیگ نبود، بلکه به محمود شوکت پاشا سپرده شد.

او در 12 اکتبر 1910 به استانبول بازگشت تا به عنوان مدیر در مانورهای ارتش اول و دوم خدمت کند و اندکی بعد بازگشت. انور بیگ که در مارس 1911 به استانبول فراخوانده شد، توسط محمود شوکت پاشا به منطقه فرستاده شد و در 19 مارس 1911 با وی ملاقات کرد تا بر اقداماتی که باید علیه فعالیت های باند در مقدونیه انجام شود نظارت کند و گزارش تهیه کند. در این منطقه. انور بیگ به دور تسالونیکی، اسکوپیه، ماناستیر، کوپرولو و تیک وش سفر کرد و در حین کار بر روی اقداماتی که باید علیه باندها انجام شود، از سوی دیگر با سرشناسان اتحادیه و ترقی ملاقات کرد. او در 11 می 1911 به استانبول بازگشت. در 15 می 1911، او با ناجیه سلطان، یکی از برادرزاده های سلطان محمد رشاد نامزد کرد. در 27 ژوئیه 1911، به عنوان رئیس ستاد (erkanıharp) سپاه دوم، که به دلیل شورش مالیسور در شودر جمع شده بود، استانبول را ترک کرد تا از طریق تریست به اسکودرا برود. سرکوب شورش مالیسور در اسکودرا، که او در 29 ژوئیه به آن دست یافت، نقش مهمی در حل و فصل مسائل کمیته اتحاد و ترقی با اعضای آلبانیایی آن داشت. پس از این تحولات، انور پاشا پس از حمله ایتالیایی ها به طرابلس، با وجود انتقال محل خدمتش به برلین، به خانه بازگشت. در آنجا کلاه سرباز را به نام «انوریه» درست کرد. این کلاه مورد علاقه ارتش عثمانی شد.

جنگ طرابلس

پس از اینکه انور بیگ اعضای کمیته اتحاد و ترقی را پذیرفت ایده جنگ چریکی علیه ایتالیایی ها را پذیرفت، با نام هایی مانند کولاغاسی مصطفی کمال بیگ و وابسته پاریس سرگرد فتحی (اوکیار) راهی منطقه شد. بیگ پس از گفتگو با سلطان و مقامات دولتی در 8 اکتبر 1911، در 10 اکتبر 1911 استانبول را ترک کرد تا به اسکندریه برود. او تماس های مختلفی با رهبران برجسته عرب در مصر برقرار کرد و در 22 اکتبر عازم بنغازی شد. با عبور از صحرا، در 8 نوامبر به طبرق رسید. او در 1 دسامبر 1911 مقر نظامی خود را در عینلمانسور تأسیس کرد. او در جنگ و عملیات چریکی علیه ایتالیایی ها به موفقیت های زیادی دست یافت. در 24 ژانویه 1912 رسماً به فرماندهی ناحیه ژنرال بنغازی منصوب شد. در 17 مارس 1912 علاوه بر این وظیفه، به عنوان فرماندار بنغازی منصوب شد. او در 10 ژوئن 1912 بخشدار شد. در اواخر نوامبر 1912 بنغازی را برای شرکت در جنگ بالکان ترک کرد و با تدبیر به اسکندریه و از آنجا با کشتی ایتالیایی به بریندیزی رفت. در بازگشت از طریق وین به استانبول، انور بیگ در 1 ژانویه 1913 به عنوان رئیس ستاد سپاه دهم منصوب شد. او در اقدامات اتحاد و ترقی علیه تلاش های دولت کمیل پاشا برای امضای معاهده صلح نقش رهبری داشت. انور بیگ که در 10 ژانویه 1913 با ناظم پاشا ملاقات کرد، با وزیر جنگ موافقت کرد تا کمیل پاشا را وادار به استعفا کند و حکومتی تشکیل دهد که جنگ را ادامه دهد. او بعداً سعی کرد این ایده را به سلطان محمد رشاد که می خواست کمیل پاشا در مقام خود باقی بماند، تحمیل کند. او نیروهای بنغازی و درنه را رهبری کرد. او با اعتباری که با داماد بودن سلسله به دست آورده بود توانست 20 هزار نفر را بسیج کند و با چاپ پول به نام خود بر منطقه مسلط شد. پس از یک سال مبارزه، در 25 نوامبر 1912 منطقه را ترک کرد، زیرا با شروع جنگ بالکان به همراه سایر افسران ترک به استانبول فراخوانده شد. او در سال 1912 به دلیل مبارزه موفق با نیروهای ایتالیایی به درجه سرهنگی ارتقا یافت.

جنگ بالکان و یورش باب علی

سرهنگ دوم انور بیگ که بنغازی را به همراه دیگر افسران داوطلب برای شرکت در جنگ بالکان ترک کرد، نقش مهمی در توقف نیروهای دشمن در چاتالکا ایفا کرد. جنگ اول بالکان با شکست به پایان رسید. دولت کمیل پاشا در آستانه پذیرش مرز میه انز بود که در کنفرانس لندن به آنها پیشنهاد شده بود. تصمیم به سرنگونی حکومت به زور از جلسه ای که اتحادیه گرایان در بین خود برگزار کردند و انور بیگ نیز در آن شرکت کرد، صادر شد. در 23 ژانویه 1913، حمله باب علی اتفاق افتاد که در آن انور بیگ نقش اصلی را ایفا کرد. در جریان این یورش، ناظم پاشا وزیر جنگ توسط یاکوپ جمیل کشته شد. انور بیگ از مهمت کمیل پاشا خواست استعفای خود را امضا کند و به دیدار سلطان رفت و اطمینان حاصل کرد که محمود شوکت پاشا وزیر اعظم شد. بدین ترتیب کمیته اتحاد و ترقی با کودتای نظامی قدرت را به دست گرفت.

پس از یورش باب علی، انور بیگ در 22 ژوئیه 1913 بدون مواجهه با مقاومت وارد ادرنه شد، زیرا ارتش بلغارستان در جبهه های دیگر می جنگید. انور که با این پیشرفت اعتبارش افزایش یافت، گفت:فاتح ادرنهعنوان را به دست آورد.» او به درجه سرهنگی (18 دسامبر 1913) و مدت کوتاهی بعد به ژنرالی (5 ژانویه 1914) ارتقا یافت. او وزیر جنگ شد و جایگزین وزیر جنگ احمد عزت پاشا شد که بلافاصله پس از آن استعفا داد. در همین حال، در عروسی که در عمارت دامات فریت پاشا در بالتالیمانی (5 مارس 1914) برگزار شد، با امینه ناجیه سلطان، خواهرزاده سلطان مهمت رشات ازدواج کرد.

وزارت جنگ

انور پاشا که پس از تصدی وزارت جنگ مقدماتی را در ارتش انجام داد، بیش از هزار افسر قدیمی را از ارتش برکنار کرد و افسران جوان را در مناصب مهم منصوب کرد. در ارتش او از سبک آلمانی به جای مدل فرانسوی استفاده کرد، بسیاری از افسران آلمانی به عنوان مشاور در ارتش ترکیه منصوب شدند. او اکثر افسران هنگ را اخراج کرد و ارتش را جوان کرد. لباس فرم عوض شد. او برای افزایش سواد در ارتش تلاش کرد و برای این کار الفبای به نام «خط انوریه» را به اجرا گذاشت. وزارت جنگ که او در کابینه سعید حلیم پاشا که پس از ترور محمود شوکت پاشا تأسیس شد و در کابینه طلعت پاشا که در سال 1917 پس از استعفای او تأسیس شد، ادامه داد، تا 14 اکتبر 1918 ادامه یافت.

مقدمه ای بر جنگ جهانی اول

وزیر جنگ انور پاشا نقش مهمی در امضای اتحاد مخفی ترکیه و آلمان علیه روسیه در 2 اوت 1914 ایفا کرد. او موافقت لازم را برای دو رزمناو آلمانی که در 10 اوت از طریق تنگه اجازه ورود پیدا کردند، برای حمله به بنادر و کشتی های تزاری روسیه در 29 اکتبر صادر کرد. با اعلامیه جهاد اکبر که در 14 نوامبر در مسجد فاتح خوانده شد، دولت رسماً به جنگ جهانی اول پیوست.

عملیات ساریکامیس

پس از ورود این کشور به جنگ جهانی اول، انور پاشا به عنوان وزیر جنگ مدیریت عملیات نظامی را بر عهده گرفت. او فرماندهی عملیات زمستانی ساریکامیش را که ارتش سوم علیه نیروهای روسی در جبهه شرقی آغاز کرد، به عهده گرفت. در عملیاتی که در ژانویه 3 انجام شد، نیروهای ترکیه به طور کامل شکست خوردند. انور پاشا فرماندهی ارتش را به حکی حافظ پاشا سپرد و به استانبول بازگشت و در طول جنگ فرماندهی هیچ جبهه دیگری را بر عهده نگرفت. او تا مدت ها اجازه هیچ خبر یا انتشاری درباره ساریکامیش در مطبوعات استانبول را نمی داد. انور پاشا که در 1915 آوریل 26 معاون فرمانده کل قوا و همچنین وزارت جنگ شد، در سپتامبر به درجه سپهبدی ارتقا یافت.

کریمه ارمنستان

انور پاشا با علم به اینکه در طول جنگ 1877 در 1878-93، برخی از ارامنه محلی در کنار ارتش توسعه طلب روسیه علیه امپراتوری عثمانی می جنگیدند و در پشت جبهه شورش می کردند، انور پاشا در 2 مه تلگرافی محرمانه به وزیر امور داخلی طلعت پاشا فرستاد. ، 1915، خواستار خروج ارامنه شورشی از منطقه شد. این عمل توسط طلعت پاشا آغاز شد و با تصویب قانون جابجایی در 27 اردیبهشت به اجرا درآمد.

درجه انور پاشا به دنبال دستگیری ژنرال انگلیسی تاونشند در کوت العماره در سال 1917 و موفقیت هایی که در مقابل روس ها در جبهه قفقاز به دست آمد، به ژنرال کامل ارتقا یافت.

فرار به خارج از کشور

شکست امپراتوری عثمانی در این جنگ پس از شکست مداوم ارتش عثمانی از انگلیس در فلسطین، عراق و سوریه قطعی شد. هنگامی که کابینه طلعت پاشا در 14 اکتبر 1918 برای تسهیل قراردادهای آتش بس استعفا داد، وظیفه انور پاشا به عنوان وزیر جنگ به پایان رسید. پس از صدور حکم دستگیری اعضای اتحادیه و ترقی توسط انگلیسی ها، وی با اژدر آلمانی به همراه دوستان حزب خود به خارج از کشور گریخت. او ابتدا به اودسا و سپس به برلین رفت. او بعداً به روسیه نقل مکان کرد. در استانبول دیوان هارپ درجات خود را بازگرداند و او را غیابی به اعدام محکوم کرد. در اول ژانویه 1 توسط دولت از ارتش اخراج شد.

سازماندهی کمیته اتحادیه و پیشرفت

انور پاشا که زمستان های 1918-19 را در برلین پنهان کرده بود، شروع به سازماندهی مجدد کمیته اتحادیه و ترقی کرد. او با کارل رادک سیاستمدار و روزنامه نگار شوروی که برای شرکت در قیام های انقلابی آلمان در برلین بود ملاقات کرد و به دعوت او راهی مسکو شد. با این حال، در سومین تلاش خود، او موفق شد در سال 1920 به مسکو برود و در آنجا با چیچرین، وزیر خارجه شوروی، با لنین ملاقات کرد. او در اولین کنگره خلق های شرق که در تاریخ 1-8 سپتامبر 1920 در باکو برگزار شد، به نمایندگی از لیبی، تونس، الجزایر و مراکش شرکت کرد. با این حال، کنگره نتایج قابل توجهی به همراه نداشت. او با این تصور که شوروی واقعاً از جنبش های ملی گرایانه در ترکیه و سایر کشورهای مسلمان حمایت نمی کند، در اکتبر 1920 به برلین بازگشت. پس از ترور طلعت پاشا در 15 مارس 1921، او رهبر اصلی کمیته اتحاد و ترقی شد.

انور پاشا که در سال 1921 مجدداً به مسکو رفت، با نمایندگان ترک به ریاست بکیر سامی بیگ که از طرف دولت آنکارا به مسکو فرستاده شده بودند ملاقات کرد. با اینکه می خواست به جنبش مبارزه ملی در آناتولی بپیوندد، پذیرفته نشد. برخی از اتحادیه گرایان سابق در مجلس ملی بزرگ ترکیه از او خواستند که جایگزین مصطفی کمال پاشا شود. در ژوئیه 1921، کنگره اتحاد و پیشرفت در باتومی برگزار شد. هنگامی که حمله یونانیان به آنکارا در 30 جولای آغاز شد، انور پاشا که امیدوار بود مانند یک ناجی وارد آناتولی شود، با نبرد ساکاریا که در سپتامبر به پیروزی رسید، این امید را از دست داد.

آوردن جنازه او به ترکیه

بیرون آوردن جسد وی در سفر سلیمان دمیرل رئیس جمهور به تاجیکستان در سپتامبر 1995 مورد توجه قرار گرفت. پس از تماس مقامات، مقبره انور پاشا واقع در روستای اوتار از توابع شهرستان بلچیوان، در حدود 200 کیلومتری شرق دوشنبه پایتخت، در 30 ژوئیه 1996 توسط هیئتی متشکل از هشت متخصص و دانشمند به سرپرستی مشاور ارشد افتتاح شد. رئیس جمهوری، منیف اسلام اوغلو. تشییع جنازه که از نظر ساختار دندانی متعلق به انور پاشا بود، به دلیل ناآرامی های سیاسی در تاجیکستان به سختی به پایتخت دوشنبه برگزار شد. در اینجا او را در تابوت پیچیده شده در پرچم ترکیه قرار دادند و برای مراسم رسمی در استانبول آماده کردند.

جسد او که در 3 آگوست 1996 به استانبول آورده شد، یک شب در بیمارستان نظامی گوموشسویو نگهداری شد. وی پس از اقامه نماز میت به امامت هشت امام در مسجد شیشلی، در آرامگاهی در کنار طلعت پاشا، که به طور مشترک توسط شهرداری کلانشهر استانبول و وزارت فرهنگ تهیه شده بود، در تپه Abide-i Hürriyet در شیشلی به خاک سپرده شد. ، سال 4، سالگرد درگذشت او. رئیس جمهور وقت سلیمان دمیرل، تورهان تایان وزیر دفاع ملی، عبدالله گل وزیر دولت، یلدریم آکتونا وزیر بهداشت، اسماعیل قهرمان وزیر فرهنگ، ایلهان کیسیجی معاون ANAP و ریدوان ینیشن فرماندار استانبول و نوه انور پاشا عثمان مایاتپک و سایر بستگان. در این مراسم شرکت کردند. .

اولین نفری باشید که نظر می دهید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*