Halide Edib Adıvar کیست؟

Halide Edib Adıvar کیست
Halide Edib Adıvar کیست

Halide Edib Adıvar (زادهٔ ۱۸۸۲ یا ۱۸۸۴ – درگذشته ۹ ژانویه ۱۹۶۴)، نویسنده، سیاستمدار، آکادمیک، معلم ترک. همچنین به عنوان Halide Onbaşı شناخته می شود.

هالیده ادیب یک سخنور چیره دست است که با سخنرانی هایی که در سال 1919 برای بسیج مردم استانبول علیه تهاجم به این کشور ایراد کرد، نامی برای خود دست و پا کرد. اگرچه او یک غیرنظامی بود که در کنار مصطفی کمال در جبهه در جنگ استقلال خدمت کرد، اما با گرفتن درجه یک قهرمان جنگ به حساب می آمد. او در سال های جنگ با شرکت در تأسیس آژانس آنادولو به کار روزنامه نگاری نیز پرداخت.

II. هلیده ادیب که با اعلام مشروطه سلطنتی شروع به نوشتن کرد. او با بیست و یک رمان، چهار کتاب داستان، دو نمایشنامه تئاتر و مطالعات گوناگونی که نوشته، یکی از نویسندگانی است که در دوره مشروطه و جمهوری خواهان بیشترین آثار را در ادبیات ترکیه نوشت. رمان سینکلی باکال شناخته شده ترین اثر اوست. او در آثار خود به طور خاص آموزش زنان و جایگاه آنها را در جامعه گنجانده و با نوشته های خود از حقوق زنان دفاع می کند. بسیاری از کتاب‌های او در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی اقتباس شده‌اند.

از سال 1926، به لطف سخنرانی هایی که در طول 14 سال زندگی در خارج از کشور ایراد کرد و آثاری که به زبان انگلیسی نوشت، او به معروف ترین نویسنده ترک زمان خود در کشورهای خارجی تبدیل شد.

هالیده ادیب، استاد ادبیات در دانشگاه استانبول، یک دانشگاهی است که به عنوان رئیس گروه فیلولوژی انگلیسی خدمت کرده است. او یک سیاستمدار است که در مجلس ملی بزرگ ترکیه که در سال 1950 وارد مجلس شد، نماینده پارلمان بود. او همسر عدنان آدیوار است که وزیر بهداشت در دولت I. GNAT بود.

دوران کودکی و دانشجویی

او در سال 1882 در بشیکتاش استانبول به دنیا آمد. پدرش، II. مهمت ادیب بیگ که در زمان عبدالحمیت منشی Ceyb-i Hümayun (خزانه سلطان) و مدیر ایوانینا و بورسا بود، مادرش فاطمه بریفم است. در جوانی مادرش را بر اثر بیماری سل از دست داد. تحصیلات ابتدایی را با گذراندن دروس خصوصی در منزل به پایان رساند. یک سال بعد، سلطان دوم. او به وصیت عبدالحمیت برکنار شد و شروع به گذراندن درس خصوصی در خانه کرد. کتابی که او همزمان با یادگیری زبان انگلیسی ترجمه کرد در سال 1897 منتشر شد. این "مادر" نویسنده آمریکایی کودک ژاکوب ابوت بود. در سال 1899، به دلیل این ترجمه، II. او توسط عبدالحمیت نشان رحمت را دریافت کرد. هالیده ادیب که بعداً به دبیرستان کالج بازگشت و شروع به یادگیری زبان انگلیسی و فرانسه کرد، اولین زن مسلمانی بود که مدرک لیسانس خود را از کالج آمریکایی دخترانه Üsküdar دریافت کرد.

ازدواج اول و فرزندان

هالیده ادیب در حالی که در آخرین سال تحصیلش در کالج بود، سالی که از مدرسه فارغ التحصیل شد، با صالح زکی بی، معلم ریاضیات ازدواج کرد. از آنجایی که همسرش مدیر رصدخانه بود، خانه آنها همیشه در رصدخانه بود و این زندگی برای او کسل کننده بود. او در اولین سالهای ازدواج به شوهرش کمک کرد تا اثرش به نام Kamus-ı Riyaziyat را بنویسد و داستان زندگی ریاضیدانان مشهور انگلیسی را به ترکی ترجمه کند. او همچنین چندین داستان شرلوک هلمز را ترجمه کرد. او علاقه زیادی به آثار نویسنده فرانسوی امیل زولا پیدا کرد. بعدها به شکسپیر گرایش پیدا کرد و هملت را ترجمه کرد. در سال 1903 اولین پسرش آیت الله و شانزده ماه بعد پسر دومش حسن حکمت الله توگو به دنیا آمد. او با خوشحالی از شکست ژاپن از روسیه که بخشی از تمدن غرب محسوب می شد، در جنگ ژاپن و روسیه در سال 1905، نام دریاسالار توگو هیهاچیرو، فرمانده نیروی دریایی ژاپن را به پسرش داد.

ورود به قسمت نوشتن

II. سال 1908، زمانی که سلطنت مشروطه اعلام شد، نقطه عطفی در زندگی هالیده ادیب بود. در سال 1908 او شروع به نوشتن مقاله در مورد حقوق زنان در روزنامه ها کرد. اولین مقاله او در طنین نوشته توفیک فکرت منتشر شد. او در ابتدا به دلیل نام همسرش از امضای هالیده صالح در نوشته های خود استفاده می کرد. نوشته های او واکنش محافل محافظه کار در امپراتوری عثمانی را برانگیخت. او برای مدت کوتاهی به همراه دو پسرش به مصر رفت و نگران کشته شدن در قیام 31 مارس بود. از آنجا به انگلستان رفت و مهمان خانه روزنامه نگار انگلیسی ایزابل فرای بود که او را به خاطر مقالاتش در مورد حقوق زنان می شناخت. سفر او به انگلستان به او امکان داد تا شاهد بحث های جاری در مورد برابری جنسیتی در آن زمان باشد و با روشنفکرانی مانند برتراند راسل ملاقات کند.

او در سال 1909 به استانبول بازگشت و شروع به انتشار مقالات ادبی و همچنین مقالات سیاسی کرد. رمان های هیولا و مادر رایک او منتشر شد. در این بین به عنوان معلم در مدارس دخترانه معلمی و به عنوان بازرس در مدارس پایه مشغول به کار شد. رمان معروف او سینکلی باکال که در آینده خواهد نوشت، به واسطه آشنایی او با محله های قدیمی و پشت سر استانبول به دلیل همین وظایف به وجود آمد.

پس از آنکه همسرش، صالح زکی بیگ، خواست با زنی دوم ازدواج کند، در سال 1910 از او طلاق گرفت و در نوشته های خود از نام هالیده ادیب به جای هلیده صالح استفاده کرد. در همان سال رمان سیوی تالیپ را منتشر کرد. این رمان داستان زنی را روایت می‌کند که همسرش را ترک می‌کند و با مردی که دوستش دارد زندگی می‌کند و یک اثر فمینیستی به حساب می‌آید. در زمان انتشار مورد انتقادات بسیاری قرار گرفت. هالیده ادیب در سال 1911 برای دومین بار به انگلستان رفت و مدت کوتاهی در آنجا بود. وقتی او به خانه بازگشت، جنگ بالکان آغاز شده بود.

سال های جنگ بالکان

در طول سال های جنگ بالکان، زنان شروع به ایفای نقش فعال تری در زندگی اجتماعی کردند. هالیده ادیب در این سالها از بنیانگذاران انجمن تیلی نیسوان (انجمن تربیت زنان) بود و در امور خیریه فعالیت می کرد. او با الهام از زندگی دوستش، نقاش Müfide Kadri که در این دوران در جوانی درگذشت، رمان عاشقانه Son Eseri را نوشت. از آنجایی که در حرفه معلمی مشغول به کار بود، به نوشتن کتابی در مورد آموزش پرداخت و با استفاده از آثار فیلسوف و مربی آمریکایی هرمان هارل هورنای «اصل روان‌شناختی آموزش»، کتابی به نام «آموزش و ادبیات» نوشت. در همین دوره با نویسندگانی چون ضیا گوکالپ، یوسف آکچورا، احمد آقااوغلو، حمدالله صوفی در کانون ترکیه آشنا شد. هالیده ادیب که در اثر دوستی با این مردم اندیشه تورانیسم را پذیرفت، تحت تأثیر همین تفکر اثر خود را به نام ینی توران نوشت. رمان های ویران شده معابد و هندان در سال 1911 منتشر شد.

سال های جنگ جهانی اول

جنگ های بالکان در سال 1913 به پایان رسید. هالیده ادیب که از تدریس استعفا داده بود به عنوان بازرس کل مدارس دخترانه منصوب شد. زمانی که جنگ جهانی اول شروع شد، او در این سمت بود. در سال 1916 به دعوت جمال پاشا برای افتتاح مدرسه به لبنان و سوریه رفت. او دو مدرسه دخترانه و یک پرورشگاه در کشورهای عربی افتتاح کرد. زمانی که او آنجا بود، با وکالتنامه ای که به پدرش داد، با عدنان آدیوار، پزشک خانواده آنها در بورسا ازدواج کرد. زمانی که در لبنان بود، لیبرتو اپرای سه پرده ای به نام شبانان کنعان را منتشر کرد و این قطعه توسط ودی سبرا ساخته شد. این اثر که درباره حضرت یوسف و برادرانش است، با وجود شرایط جنگی در آن سال ها، 3 بار توسط دانش آموزان یتیم خانه به روی صحنه رفت. او در 13 مارس 4 پس از تخلیه لبنان و سوریه توسط ارتش ترکیه به استانبول بازگشت. نویسنده بخشی از زندگی خود را تا این لحظه در کتاب Mor Salkımlı Ev شرح داده است.

سالهای مبارزه ملی و تز دستوری آمریکا

پس از بازگشت هالیده ادیب به استانبول، تدریس ادبیات غرب را در دارولفنون آغاز کرد. او در کوره های ترکیه کار می کرد. او از جنبش نارودنیک ها (به سوی مردم) در روسیه الهام گرفت و رئیس انجمن روستاییان شد که توسط گروه کوچکی در کانون های ترکیه برای آوردن تمدن به آناتولی تأسیس شد. پس از اشغال ازمیر، «مبارزه ملی» مهمترین کار او شد. او با عضویت در سازمان مخفی به نام کاراکول در قاچاق اسلحه به آناتولی شرکت داشت. او نویسنده دائمی روزنامه وکیت و سردبیر مجله بویوک بود که توسط م. زکریا و همسرش صبیحا هانیم منتشر می شد.

برخی از روشنفکران حامی مبارزه ملی به فکر همکاری با آمریکا علیه متجاوزان بودند. هالیده ادیب در 14 ژانویه 1919 با روشنفکرانی چون رفیق حلیت، احمد امین، یونس نادی، علی کمال، جلال نوری، از بنیانگذاران انجمن اصول ویلسون بود. این انجمن دو ماه بعد تعطیل شد. هالیده هانیم در نامه ای به تاریخ 10 اوت 1919 به مصطفی کمال، رهبر مبارزه ملی، که برای کنگره سیواس آماده می شد، تز مأموریت آمریکایی خود را توضیح داد. با این حال، این پایان نامه به طور مفصل در کنگره مورد بحث قرار می گیرد و رد می شود. سالها بعد در کتاب مصطفی کمال نوتوک تحت عنوان «تبلیغ برای قیمومیت آمریکا» نامه هلیده ادیب و انتقاد از دستور و همچنین گفتگوهای تلگرافی با عارف بیگ، صلاح الدین بیگ، علی فوات را درج کرد. پاشا.

سال ها بعد، وقتی هالیده ادیب به ترکیه بازگشت، در مصاحبه ای گفت که "حق با مصطفی کمال پاشا بود!" او گفت.

تظاهرات استانبول و حکم اعدام

پس از اشغال ازمیر توسط یونان در 15 می 1919، تجمعات اعتراضی یکی پس از دیگری در استانبول برگزار شد. هالیده ادیب، یک خطیب خوب، اولین سخنران جلسه فاتح بود که اولین جلسه در فضای باز اتحادیه زنان عصری بود که در 19 می 1919 برگزار شد و سخنرانان زن در آن سخنران بودند. تجمع Üsküdar در 20 مه، 22 می Kadıköy در این تجمع شرکت کردند. به دنبال آن راهپیمایی سلطان احمد برگزار شد که در آن هلیده ادیب قهرمان شد. او در سخنانی که بدون تهیه و نوشتن از قبل ایراد کرد، گفت: ملت ها دوست ما هستند، دولت ها دشمن ما هستند. جمله تبدیل به یک اصل شد.

بریتانیا در 16 مارس 1920 استانبول را اشغال کرد. هالیده ادیب و همسرش، دکتر. عدنان هم حضور داشت. در تصمیمی که سلطان در 24 می تصویب کرد، 6 نفر اول محکوم به اعدام مصطفی کمال، کارا واصف، علی فوات پاشا، احمد رستم، دکتر. عدنان و هالیده ادیب.

مبارزه در آناتولی

قبل از صدور حکم اعدام، هالیده ادیب به همراه همسرش استانبول را ترک کرده و به مبارزه ملی در آنکارا پیوسته بود. هالیده هانیم که فرزندانش را در مدرسه شبانه روزی استانبول رها کرد و در 19 مارس 1920 با عدنان بیگ سوار بر اسب به راه افتاد، با یونس نادی بیگ که پس از رسیدن به گیوه با او ملاقات کردند سوار قطار شد و در 2 آوریل به آنکارا رفت. 1920. او در XNUMX آوریل XNUMX وارد آنکارا شد.

هالیده ادیب در دفتر مرکزی کالابا (Keçiören) در آنکارا کار می کرد. هنگامی که او در راه آنکارا بود، زمانی که از مصطفی کمال پاشا موافقت کرد تا طبق توافق یونس نادی بیگ در ایستگاه آخیسار، آژانس خبری بنام آنادولو را تأسیس کند، کار خود را در آژانس آغاز کرد. او به عنوان خبرنگار، نویسنده، مدیر، قانونگذار آژانس کار می کرد. گردآوری اخبار و انتقال اطلاعات مبارزات ملی از طریق تلگرام به مکان های دارای تلگراف، اطمینان از چسباندن آنها به عنوان پوستر در صحن مساجد در مکان هایی که وجود ندارد، ارتباط با خبرنگاران غربی از طریق پیگیری مطبوعات اروپایی، اطمینان از ملاقات مصطفی کمال. در این جلسات یونس نادی بیگ با روزنامه نگاران خارجی ترجمه می کرد.کمک به روزنامه حکیمیه ملی که توسط مطبوعات ترکیه منتشر می شد و پرداختن به دیگر آثار مصطفی کمال سرمقاله از کارهای هالیده ادیب بود.

در سال 1921 رئیس هلال احمر آنکارا شد. در ژوئن همان سال به عنوان پرستار در اسکی شهیر کیزیلای مشغول به کار شد. او در ماه اوت درخواست خود برای پیوستن به ارتش را به مصطفی کمال تلگراف کرد و به ستاد مقدماتی منصوب شد. او در طول جنگ ساکاریا سرجوخه شد. او به کمیسیون تحقیق و تفحص از جنایات گماشته شد که مسئولیت بررسی و گزارش صدمات وارده به مردم توسط یونانیان را بر عهده دارد. موضوع رمان ورون کاهپی او در همین دوره شکل گرفت. کتاب خاطرات ترک با نام‌های Ateşle İmtihanı (1922)، پیراهن Ateşten (1922)، درد قلب (1924)، Zeyno'nun Son توانایی او در بیان واقع‌گرایانه جنبه‌های مختلف جنگ استقلال را مدیون تجربیات او در جنگ است.

هالیده ادیب، که در طول جنگ در مقر اصلی خدمت می کرد، پس از نبرد داملوپینار به همراه ارتش به ازمیر رفت. در راهپیمایی به ازمیر به درجه گروهبانی نائل شد. به دلیل سودمندی در جنگ به او مدال استقلال اعطا شد.

بعد از جنگ استقلال

پس از پایان جنگ استقلال با پیروزی ارتش ترکیه، به آنکارا بازگشت. وقتی همسرش به عنوان نماینده استانبول وزارت امور خارجه منصوب شد، با هم به استانبول رفتند. او بخشی از خاطرات خود را تا این لحظه در اثر خود Türk'ün Ateşle İmtihanı شرح داده است.

هالیده ادیب پس از اعلام جمهوری برای روزنامه های Akşam، Vakit و İkdam نوشت. در این میان با حزب جمهوری خواه خلق و مصطفی کمال پاشا اختلاف سیاسی داشت. در نتیجه مشارکت همسرش عدنان آدیوار در تأسیس حزب جمهوری خواه مترقی، آنها از حلقه حاکم دور شدند. زمانی که دوره تک حزبی با الغای حزب جمهوری خواه مترقی و تصویب قانون آشتی آغاز شد، او مجبور شد به همراه همسرش عدنان آدیوار ترکیه را ترک کند و به انگلستان رفت. او تا سال 1939 به مدت 14 سال در خارج از کشور زندگی کرد. 4 سال از این دوره در انگلستان و 10 سال در فرانسه سپری شد.

هالیده ادیب در زمانی که در خارج از کشور زندگی می کرد به نوشتن کتاب و برگزاری کنفرانس ها در بسیاری از مکان ها ادامه داد تا فرهنگ ترکیه را به افکار عمومی جهان معرفی کند. کمبریج، آکسفورد در انگلستان؛ او سخنران دانشگاه های سوربن فرانسه بود. او دو بار به آمریکا و یک بار به هند دعوت شد. در اولین سفر خود به ایالات متحده در سال 1928، او به عنوان اولین زنی که ریاست کنفرانس میزگردی در موسسه سیاست ویلیامزتاون را بر عهده داشت، توجه زیادی را به خود جلب کرد. او توانست پسرانش را که اکنون در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند، برای اولین بار در این سفر ببیند، 9 سال پس از اینکه آنها را ترک کرد و به مبارزه ملی در آناتولی پیوست. در سال 1932، بنا به تماس کالج بارنارد دانشگاه کلمبیا، برای دومین بار به ایالات متحده آمریکا رفت و مانند اولین بازدید خود، با کنفرانس های سریالی در کشور تور کرد. او در دانشگاه های ییل، ایلینوی، میشیگان سخنرانی کرده است. در نتیجه این کنفرانس ها، اثر او به نام ترکیه با نگاهی به غرب مطرح شد. او در دانشگاه‌های دهلی، کلکته، بنارس، حیدرآباد، علیگر، لاهور و پیشاور هنگامی که در سال 1935 برای پیوستن به کمپین تأسیس دانشگاه اسلامی جامیا میلیا به هند دعوت شد، تدریس کرد. او سخنرانی های خود را در یک کتاب جمع آوری کرد و همچنین کتابی حاوی برداشت های خود از هند نوشت.

در سال 1936، اصل انگلیسی سینکلی باکال، معروف ترین اثر او، "دختر دلقک" منتشر شد. این رمان در همان سال به زبان ترکی در روزنامه نیوز پخش شد. این اثر در سال 1943 جایزه CHP را دریافت کرد و به پر چاپ ترین رمان ترکیه تبدیل شد.

او در سال 1939 به استانبول بازگشت و در سال 1940 به تأسیس کرسی فیلولوژی انگلیسی در دانشگاه استانبول منصوب شد و به مدت 10 سال ریاست این کرسی را بر عهده داشت. سخنرانی آغازین او در مورد شکسپیر تأثیر زیادی داشت.

در سال 1950 به عنوان نماینده ازمیر از لیست حزب دمکرات وارد مجلس ملی بزرگ ترکیه شد و به عنوان معاون مستقل فعالیت کرد. وی در 5 دی ماه 1954 مقاله ای با عنوان «ودانه نامه سیاسی» در روزنامه جمهوریت منتشر کرد و از این سمت استعفا داد و بار دیگر در دانشگاه مشغول به کار شد. در سال 1955 از دست دادن همسرش عدنان بیگ لرزید.

مرگ

هالیده ادیب آدیوار در 9 ژانویه 1964 در استانبول در سن 80 سالگی بر اثر نارسایی کلیه درگذشت. او در گورستان مرکزفندی در کنار همسرش عدنان آدیوار به خاک سپرده شد.

هنر

هالیده ادیب آدیوار که ژانر روایی را تقریباً در همه آثار خود می پذیرد، بیشتر به خاطر رمان های پیراهن آتشتن (1922)، ورون کاهپیه (1923-1924) و سینکلی باکال (1936) شناخته می شود و یکی از پیشگامان رمان رئالیستی به شمار می رود. سنت در ادبیات دوره جمهوری آثار او به طور کلی از نظر محتوایی در سه گروه بررسی می‌شوند: آثاری که به مسائل زنان می‌پردازند و جایگاه زنان تحصیل‌کرده را در جامعه می‌جویند، آثاری که دوران و شخصیت‌های مبارزه ملی را توصیف می‌کنند و رمان‌هایی که به جامعه وسیع‌تری می‌پردازند که در آن حضور دارند. .

او در آثار خود مطابق با سنت های رمان انگلیسی، تکامل جامعه ترکیه، تعارضات در این روند تکامل را بر اساس تجربیات و مشاهدات خود به نمایش گذاشت. رودخانه را می توان رمانی توصیف کرد زیرا اتفاقات و آدم ها بیشتر ادامه یکدیگر هستند. هالیده ادیب که سعی در خلق تیپ های زنانه ایده آل در رمان های خود دارد و در آن به طور عمیق به روانشناسی زنان می پردازد، رمان های خود را به زبان و سبکی ساده نوشته است.

آثار

رومی
روح (1909)
مادر رایک (1909)
Level Talip (1910)
Handan (1912)
آخرین اثر او (1913)
توران نو (1913)
مولود هوکوم (1918)
پیراهن آتش (1923)
فاحشه را بزن (1923)
دل درد (1924)
پسر زینو (1928)
Fly Grocery (1936)
قتل یولپالاس (1937)
Midge (1939)
نمایشگاه بی پایان (1946)
آینه دوار (1954)
خیابان آکیله هانیم (1958)
پسر کریم اوستا (1958)
کمدی خیابان عشق (1959)
ناامید (1961)
قطعات زندگی (1963)

داستان
معابد ویران شده (1911)
گرگ روی کوه (1922)
از ازمیر تا بورسا (1963)
صدای دلپذیر باقی مانده در گنبد (1974)

لحظه
آزمون ترک با آتش (1962)
خانه بنفش (1963)

بازی
شبانان کنعان (1916)
نقاب و روح (1945)

اولین نفری باشید که نظر می دهید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*