سفر متروبوس شعر می نویسد

متروبوس
متروبوس

سفر متروبوس شعر را وادار به نوشتن می کند: آتیک آلتینسوی راننده متروبوس که از کودکی شعر می سرود، این اشعار را در کتابی به نام «جوهر نشت می کند» آورده است. آلتینسوی با شعرهایی که سروده است، تحت تأثیر اتفاقاتی که در متروبوس شاهد آن بوده، لحظات احساسی و لذت بخشی را به خواننده می دهد.
سفر با متروبوس برای کسانی که در استانبول زندگی می‌کنند یک مراسم روزانه است... همه چیز از زمانی شروع می‌شود که قدم بر روی Akbili بگذارید و به جمعیت شلوغ بپیوندید. "آیا در جایی که من انتظار دارم باز می شود؟ آیا اگر بایستم می‌توانم بنشینم یا تعادلم را حفظ کنم؟» همانطور که افکاری مانند این از ذهن شما عبور می کنند، شما از قبل درگیر سفر هستید. مخصوصاً اگر از شهر دیگری آمده باشید و برای اولین بار این سفر را تجربه کنید، نمی توانید جلوی خود را بگیرید که بگویید «به همین خوبی است که می گویند». بیایید با جمع‌آوری خاطرات در متروبوس که مقصد مکرر کسانی است که به مدرسه، محل کار، بیمارستان یا یک جلسه مهم می‌روند، توقف کنیم.راننده Atik Altınsoy با اشعار خود تفسیری متفاوت از این سفر به ارمغان می‌آورد. آلتینسوی که هر روز میلیون ها استانبولی را از این سر شهر به آن سر شهر می برد، اشعاری را که تحت تأثیر سفرهای متروبوس سروده بود به شعرهایی که در کودکی شروع به نوشتن کرده بود اضافه کرد.جوهر نشت می کنداو کتاب شعری منتشر کرده است. با آلتینسوی راننده احساسی صحبت کردیم که گاهی تحت تاثیر گریه نوزاد و گاهی فقیر و یتیم سوار متروبوس شعر می سرود.

اولین تم "اتوبوس" شعر

آتیک آلتینسوی که 15 سال به عنوان راننده در IETT کار می کند، از دوران دبستان شعر می سرود. آلتینسوی با بیان اینکه سال ها با تشویق معلم ترکی اش شعر را ترک نکرد، گفت: «معلم ما با برگزاری مسابقات باعث شد که شعر را دوست داشته باشیم. اول از همه پرسیدیم "در اتوبوس و مینی بوس چگونه رفتار کنیم؟" از ما خواست شعری در این زمینه بنویسیم. بنابراین اولین تجربه شعری من درباره اتوبوس بود. من در آن مسابقه دوم شدم. آلتینسوی با بیان اینکه تا به حال در موضوعات زیادی شعر سروده است، با احساسی بودن لحظه ها، عصر به محض اینکه به خانه می رود کاغذ و خودکار را در دست می گیرد و می گوید: «من همه چیز را در مورد دستور کار می نویسم. گاراژ و سفرهای ما." در نهایت چند بیت از شعر آلتینسوی که شعر «جنگ را به ارمغان می‌آورد» را برای پناهندگان سوری که در متروبوس دیده سروده است، به شرح زیر است: «بچه‌های بی‌جان در ساحل آب می‌شوند/ آیلانلار، آیشالار یکی یکی می‌میرند. /بچه های گرسنه بیدارند، دنیا خوابند/ انصار بیدار شوید، مهاجران آمده اند»

دوستان می گویند "OZAN"

آلتینسوی که هم خانواده و هم دوستان راننده اش شعرهایش را دوست دارند، با رباعیاتش با یک شاعر عامیانه مقایسه می شود. «من بلد نیستم ساز بزنم، اما به من می گویند بارد. الان هم اگر موضوعی به من بدهید می توانم صفحات بنویسم. همه چیز در زندگی روی من تأثیر می گذارد.» آلتینسوی که خود را فردی احساسی تعریف می کند، با بیان اینکه به لطف این ویژگی سعی کرده روی اعصاب خود مسلط باشد و در مواجهه با اتفاقات سازنده رفتار کند، گفت: «5 سال است که با متروبوس رانندگی می کنم. من بین Avcılar و Söğütlüçeşme کار می کنم. بخصوص Cevizliمن صبور هستم و آنچه را که در حال وقوع است مشاهده می کنم تا به دلیل شدت تجربه در توقفگاه تاکستان ما، بحثی پیش نیاید. پس از آن، صفحات شعر ظاهر می شود. در این ایستگاه شعری به نام «ایست ما» سرودم.»

تحت تاثیر اساتید

آلتینسوی با اشاره به موضوعات مختلف با اولین کتاب خود که با انباشت 30 سال خلق کرد، گفت: «با شعرهایی که دارم می توانم 8 تا 10 کتاب دیگر تولید کنم. فکر می کنم از این به بعد شعرهایی با کیفیت بهتر بنویسم. من در این کتاب احساس بیشتری را به منصه ظهور رساندم. می‌خواهم شعرهای جدیدی با در نظر گرفتن هجا بنویسم.» آلتینسوی با بیان اینکه تحت تأثیر اشعار شاعرانی چون مهمت آکیف ارسوی، نچیپ فاضیل کیساکورک و عارف نیهات آسیا قرار گرفته است، می گوید: «مثلاً نامه نچیپ فاضل به شعرهای محمد و چیله روی من بسیار تأثیر می گذارد.

اولین نفری باشید که نظر می دهید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*