تحمیل مترو آنکارا

تحمیل مترو آنکارا: می خواهم تحمیلی را به شما منتقل کنم که ساکنان آنکارا به تازگی با آن مواجه شده اند و اگر واکنشی نشان ندهند باعث سردردهای بیشتری می شود. حمل و نقل حق قانونی ماست. مردم حق دارند وسایل نقلیه ای را که هنگام رفتن از مکانی به مکان دیگر استفاده می کنند، در شرایط موجود انتخاب کنند. هیچ اجباری برای رفتن به یک منطقه از شهر با مینی بوس و به منطقه دیگر با اتوبوس وجود ندارد. در چارچوب مسیر وسایل نقلیه، افراد می توانند وسیله نقلیه مورد نظر خود را انتخاب کنند.

اخیراً اتفاقات جالبی در ترافیک آنکارا رخ داده است. شخصیت اصلی آبروی مترو İ. ملیح گوکچک از زمانی که ساخت مترو که به وزارت حمل و نقل، دریانوردی و ارتباطات واگذار شد، مردم را مجبور به استفاده از مترو کرد. تشویق و تشویق به استفاده از متروی ساخته شده در بسیاری از نقاط آنکارا کاملاً طبیعی است. این یک گام بسیار مثبت برای کاهش ترافیک شهری است. در اینجا تحمیلی وجود دارد که برای مردم ما مشکل ایجاد می کند. در بسیاری از مناطق، اتوبوس های شهری دیگر به Kızılay و Ulus، مرکزی ترین مناطق شهر، نمی روند. مسیرها با ترتیب جدید تا نزدیکترین خط مترو به آن منطقه بالا می روند. برداشتن وسایل حمل و نقلی که سال‌ها مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند بدون هیچ گونه ناراحتی یا بهتر است بگوییم وادار کردن آنها از یک وسیله نقلیه به دو وسیله نقلیه، درک شهرداری نیست که به فکر مردم باشد. تابلوهای اتوبوس که سالهاست به دیدنشان عادت کرده ایم، اکنون عبارت «ایستگاه مترو» را دارند. «کارت سن 2003» که روز به روز در حال افزایش است و سالمندان ما از آن استفاده می کنند، در واقع یکی دیگر از سختی های این تحمیل را به ما نشان می دهد. سالمندان ما که بیشتر از جوانان در تابستان تحت تاثیر گرما و سرما در زمستان هستند، حالا اول سوار اتوبوس می شوند و بعد در ایستگاه مترو پیاده می شوند. کسانی که در آنکارا زندگی می کنند می دانند که ما به روز کار پله برقی ها فکر نمی کنیم، اما اگر روزی که پله برقی کار می کند مشکلی پیش بیاید. پله برقی های ما خیلی تنبل هستند. سالمندان ما در زیر باران و برف در مترو که از آنجا آمده اند ده ها پله بالا و پایین خواهند رفت. مطمئناً، اگر می تواند بالا یا پایین برود. حق انتخاب را از مردم سلب کنید، از یک وسیله نقلیه به دو وسیله نقلیه اجباری کنید، قربانیان سالخورده ما را به دردسر بیندازید، هر دو پای عجله کنندگان را بگذارید، سپس بیلبوردها را با پوسترهای خود پر کنید که می گویند من شهردار سال ها هستم.

شما خواهید گفت: "برادر من، اتوبوس های عمومی خصوصی سفید، مینی بوس ها چه شد؟" اما پاسخی که می گیرید متاسفانه منفی است. برای اینکه مردم به اجبار خودروی دو اتوبوس-مترو را ترجیح دهند، هم تعداد دفعات و هم تعداد وسایل نقلیه مینی بوس ها و اتوبوس های عمومی خصوصی کاهش یافته است. حتماً دیده‌اید که مردم توزلوچایر که با دیر یا کم آمدن وسایل نقلیه مخالفت می‌کنند، هر روز غروب در ایستگاه‌های کیزیلای از سوی پلیس گاز و چماق به آنها پیشنهاد می‌شود. به خصوص زمانی که ارتشی از تحریک کنندگان وجود داشت که هر روز پلیس را در توییتر تهاجمی می کردند. یکی از افرادی که بیش از همه کمبود وسایل نقلیه را تجربه کرد، دانشجویان ما بودند که قربانی دانشجویان METU شدند. می توان گفت شعار «ساکت نشو که سکوت کنی نوبت تو می رسد» که سالهاست در زبان ما پرپر شده، برای کل آنکارا اتفاق افتاده است. اکنون دو راه در پیش داریم. ما یا از حق حمل و نقل خود دفاع خواهیم کرد، یا مانند بسیاری از برنامه های کاربردی دیگر، پس از خواندن این مقاله، جلوی تلویزیون و روز بعد، در قهوه خانه ها، با دوستان و خانواده می نشینیم. sohbetدر آینده از شهرداری انتقاد می کنیم و پا را فراتر می گذاریم و عبارت «وضعیت این مملکت را چه می شود» به زبان خود می زنیم.

اولین نفری باشید که نظر می دهید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*